ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
وارد اتوبوس شدم، جایی برای نشستن نبود، همانجا روبروی در، دستم را به میله گرفتم...
پیرمرد با کُتی کهنه، پشت به من، دستش به ردیف آخر صندلی های اقایون گره کرده! (که میشود گفت تقریبا در قسمت خانم ها)
خانم دیگری وارد اتوبوس شد، کنار دست من ایستاد، چپ چپ نگاهی به پیردمرد انداخت، شروع کرد به غرلند کردن!
ـ برای چی اومده تو قسمت زنونه! مگه مردونه جا نداره؟ این همه صندلی خالی!
ـ خانم جان اینطوری نگو، حتما نمی تونسته بره!
ـ دستش کجه نمی تونه بشینه یا پاش خم نمیشه؟
ـ خب پیرمرد ِ! شاید پاش درد میکنه نمی تونه بره بشینه!
ـ آدم چشم داره می بینه! نیگاه کن پاش تکون میخوره، این روزها حیاء کجا رفته؟!...
سکوت کردم، گفتم اگر همینطور ادامه دهم بازی را به بازار می کشاند! فقط خدا خدا میکردم پیرمرد صحبت ها را نشنیده باشد!
بیخیال شدم، صورتم را طرف پنجره کردم تا بارش برفها را تماشا کنم...
به ایستگاه نزدیک می شدیم
پیرمرد میخواست پیاده شود
دستش را داخل جیبش برد
پنجاه تومنی پاره ایی را جلوی صورتم گرفت
گفت:"دخترم این چند تومنیه؟"
بغض گلویم را گرفت، پیرمرد نابینا بود! خانم بغل دست من خجالت زده سرش را پایین انداخت و سرخ شد...
خاطره از وبلاگ: طلبه های ونوسی
سلام
جالب بود
شدید...
سلام من طلبه ام و خوشحال میشم وبلاگم رو لینک کنید درضمن به من هم اطلاع بدید تا لینکتون کنم
***سایت نیازمندیهای طلاب افتتاح شد***
خرید و فروش املاک ،لوازم نو و دست دوم ، خودرو ، ...
همراه با امکانات ویژه
***خریدار24***
kharidar24.ir
سلام ..داداش عالی بود...
یاشاسین طلبه ها رو
سلام دوست من
ممنونم
سلام
میلاد با سعادت منجی مبارک
چرا بروز نیستید؟
حتما در ایام امتحانات هستید
خدا قوت
التماس دعا
سلام دوست من
درسته تو ایام امتحاناتم انشالله بعد از امتحانات آپ می کنم
بگو چگونه تو تدبیر می کنی اقا؟ / چرا در امدنت دیر می کنی اقا؟
دل تمامی عشاق دوره گردت را / چقدر ساده غزلگیر می کنی اقا؟ . . .
ولادت امام زمان (عج) مبارک باد[گل]
آپــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
خواهی که در پناه کرامات سرمدی / ایمن شوی زفتنه و ایمن زهر بدی
لبریز کن زعطر گلِ نور سینه را / با ذکر سبز یک صلوات محمدی . . .
یاعلی
التماس دعا
جدا از این برکات سحر شدن کافی است
بیایی و بروی... بی خبر شدن کافی است
عزیز فاطمه تا کی به هر دری بزنم
بیا بیا که دگر در به در شدن کافی است
این چـــــــــــادر را...واین حجـــــــــــــابم را...دوست دارم!
این چادر را...واین حجابم را...دوست دارم!خودم دوست دارم...
نه به اجبار پدر و نه به قانون مدرسه!
من خود این چادر را...و این سیاهی تمام قد را دوست دارم...و حاضر نیستم باتمام آرزوهای رنگانگ دنیا...وبا تمام راحتی ها... یا راحت تر بگویم:
...حاضر نیستم با تمام دنیایم عوضش کنم...حجابم مال من است...حق من است...چه در گرماهای آتش گونه...و چه در سرماهای سوزناک....درست است...گرم است...اما مال من است!به خنکای تابستان هم نمی فروشمش!دست و پا گیر؟خب باید دست و پا را بگیرد از دست درازی ها و قدم های اشتباه!
دوستش دارم و نمی فروشمش!
آسودگی ام تا حال از باران نگاه عالمیان را خودم انتخاب کردم و دوستش دارم!
ذوق خارج از خانه بودنم به چادری بودنم است...به این که از حق خودم دفاع کنم...
من چادرم را دوووووست دارم
آپــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم[گل]
زیبا بود
سلام
چه زود قضاوت میکنیم معضل بزرگیه برا جامعمون.
فردا (جمعه) جشن تحقق حماسه سیاسی برگزار میشود
تبلیغات تمام شد. فردا حماسه ایرانیان در سراسر میهن اسلامی و همزمان در 96 کشور دنیا محقق می شود.
رای من دکتر جلیلی
مژده ای دل خدای عشق رسید
شاهدان را لقای عشق رسید
جان به پایش کنید قربانی
عاشقان خونبهای عشق رسید . . .
آپــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم[گل]
قلم ما سیاسی نیست!
تو اتوبوس خانم و آقای مسن که زن و شهر بودن کنار هم ایستاده بودن یک خانم نسبتا مسن هم کنارشون بود دیدم صدای خانم نسبتا مسن در آمد آقا حجالت بکش خودتو جمع کن این چه وضع ایستادن است چرا هی بمن می خوری و هی قر قر کرد چند تا جوان هم با صدای بلند شروع کردن مسخره کردن پیرمرد خوب هوس کرده چیکار کنه زنک هم که میدون را خالی دید صدایش را بلند و بلند تر می کرد من رو به جوانا کردم گفتم مسخره نکنید اون آقا همسرش همراهش هست خندیدند گفتند خب دنبال یکی جدید تره هیچ کس تو اتوبوس واکنش نشون نمی داد حتی زنها هم فقط به دهن زن نگاه می کردند و جوان ها هم به تمسخرشون ادامه می دادند که کاسه ی صبرم لبریز شد گفتم خجالت بکشید این اتوبوس ترمز می کنه منهم به شما می خورم مگه هر کس چشمسو بست و دهنش را باز کرد هر چرندی از دهش بیرون آمد را شما باید قبول کنید همه سکوت کردند بعد صدا خانم ها به عنوان اعتراض به زن شاکی در اومد که خانم اصلا چرا قسمت آقایان شما هستید ؟
من به مقصد رسیدم در حالی که خوشحال بودم که از مظلومی دفاع کردم
بله خوب
سلام خوبی.ببخشیدیسوال داشتم خواستم واردوبم بشم امانمیدونم چطوری ازوقتی که بلاگ اسکای بروزشد جواب همینجاتووبت بده ممنون میشم.....
سلام دوست من
ابتدا وارد www.blogsky.com بشین بعد تو قسمت ورود (بالای صفحه سمت راست) کلیک کنید قسمت login رو میاره به همین راحتی
در ضمن اگه نشد این موضوع را با فنی بلاگ اسکای در میان بذارین درست میشه