خاطرات طلبه ها

در این وبلاگ خاطرات طلبه ها را دنبال کنید

خاطرات طلبه ها

در این وبلاگ خاطرات طلبه ها را دنبال کنید

تبلیغ در روستا!



اسکانمون یکی از روستاهای حومه بود ..  واسه نماز مغرب عشا رفتیم مسجد روستا .  خادم مسجد که کلی ذوق زده شده بود بوق و باند بالای مسجدو روشن کرد و بلند بلند با همون لهجه ی روستاییش صدا میزد آهای مردم خدا خیرتان بده بیاین مسجد  شیخ از مشهد اومده !!  زود بیاین نماز جماعته .آی خدا خیرتان بده ...

 

نماز اول رو که خوندیم به مناسبت یه سری از احکام نماز جماعت رو گفتم و از شرافت و عظمت و اهمیت تسبیحات حضرت زهرا صحبت کردم.

آخه یه مسئله درباره تسبیحات حضرت زهرا هست که متاسفانه کمتر رعایت میشه . بعضا عبادات آداب خاصی دارند که باید مطابق همون دستورات انجام بگیرن نمونه هاش هم خیلی زیادن از حروله سعی بین صفا و مروه گرفته تا روی زانو زدن درقسمت آخر دعای عهد یا (تورک) در نماز که هنگام تشهد و سلام  روی ران چپ میشینن و روی پای راست رو  به کف پای چپ میذارن .

از آداب تسبیحات حضرت زهرا هم این است که متصل به نماز بدون اینکه فاصله ای بیافتد و روی برگرداننده شود ، با حفظ همان حالت نماز ، تسبیحات قرائت شود و بعد آن( ان الله ...) گفته شود...

خلاصه بین الصلاتین ما این موضوع رو با حواشی اش که سیره مرحوم آیت الله بهجت هم همین بوده و ایشان هم مقید به رعایت این آداب بودن رو واسشون گفتیم !

هیچی نماز عشا رو اقامه کردیم و آخر سلام دادیم و مهیا واسه ذکر تسبیحات حضرت زهرا متصل به نماز که یکی از اهالی بلند بانگ اشتیاق و عشق سر داد

( ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایهاالذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما ... )

کلی خودمو کنترل کردم که حالت مسروریتم  نمایان نشود !!


                                                                                      خاطره از وبلاگ طلبگی و هزار و یک...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد